براي تضمين حيات شهري در مراكز قديمي و بافت فرسوده كه نوسازي و مرمت ميشود بايد به وضعيت اقتصادي و اجتماعي و به ويژه توسعه عمومي آن شهر توجه شود.
بهسازي زندگي اجتماعي شهروندان در بافت فرسوده با توجه به مرمت و بازسازي مركز قديمي شهر و همچنين حفاظت و نگهداري آنچه باقي مانده امكان پذير است. بنابراين بيتوجه به توسعه عمومي و بازسازي بافت فرسوده شهر كه محلات قديمي از متعلقاتش به شمار ميرود، نوسازي در كالبد شهر انجام نميشود.
«زهرا حقيقي »، عضو انجمن مفاخر معماري ايران، در اين باره گفت: «حتي در مركز بافتهاي قديمياي كه تا به امروز به دور از تبعات توسعه جديد به شكلي دست نخورده باقي مانده اند و خطوط پيچيده معماري و بافت خود را حفظ كرده اند نيز با گذشت زمان تغييراتي ايجاد شده و مورد تهاجم قرار گرفته اند.»
وي تاكيد كرد كه نبايد دچار اشتباه شد و تصور كرد كه با به وجود آمدن وضع تازه اقتصادي و اجتماعي بر حفاظت شهر صدمه وارد مي شود.
حقيقي ضمن اشاره به اينكه ساختمانهاي شهر بيشتر با مصالح ساختماني خام بنا شدهاند، گفت: «اين مصالح باعث مي شوند كه ساكنان اين بافتها، خانه هاي قديمي خود را رها كنند. بدين ترتيب اين مراكز مسكوني قديمي رو به فرسودگي و خرابي مي گذارند. »
براي تضمين حيات و موجوديتي درازمدت در مركز قديمي شهري كه مورد نوسازي و مرمت قرار ميگيرد، بايد كوشيد كه اين زندگي، نوعي زندگي «نباتي» نباشد؛ بلكه بايد وضع اقتصادي و اجتماعي توام با تحرك را براي شهر و به ويژه آن منطقه پيش بيني كنيم.
نحوه عملكرد براي تهيه طرح نوسازي
براي تهيه اين طرح بايد ابتدا وضع موجود و باقيماندههاي بافت سنتي را بررسي كرد و نيز مركز سنتي شهر را در ابعاد فيزيكي و فكرياش مورد توجه قرار داد با اين مقصود كه بتوان سيماي شهر را در گذشته مشخص كرد.
"حقيقي" در اين باره معتقد است كه بايد وضع فرسودگي و قهقرايي كه نسبت به گذشته در محل به وجود آمده است را مشخص كرد؛ اين مطالعه در بخشهاي مختلف شهر و در بناهاي متفاوت شهر و در قسمتهايي از بناهاي قديمي صورت ميگيرد، به نحوي كه بتوان در مورد هر بخشي كه ميتواند محفوظ بماند و نگهداري شود و همچنين بخشهايي كه بايد براي هميشه متروك بمانند، تصميم گيري كرد..
فرهنگ انساني؛مانوس با بافت شهر
شناخت اندام شهر به عنوان «ظرفي» كه در آن واقعيت اقتصادي ـ اجتماعي نهفته است ضروري است و بايد نسبت به فرهنگهاي انساني كه در طول زمان در محل به وجود آمده اند، اشراف كامل داشت.
حقيقي در اين باره مي گويد: «فضاها و اجزاي شهر بايد در رابطه با ويژگي فرهنگي، آداب و رسوم، عادتها و سنتها و طريقه زندگي مردم مطالعه شوند.
ارائه مدل شهرسازي
در اين مرحله مدلهاي شهرسازي كه ميتواند ارگانيزم موجود را با توجه به مدلهاي اقتصادي و اجتماعي حاكم بر روابط شهري تكميل كند، تعيين مي شود و بعد از مقايسه و نقد روي مدلهاي مختلفي كه ذكر شد انتخاب مدل بهتر ميسر ميشود. اين مدل هم براي حفاظت و صيانت مركزي قديمي شهر و هم جان دادن و قوت بخشيدن به مدل عمومي اقتصادي و اجتماعي پيشنهاد ميشود.
حقيقي مي گويد: «براي ارائه بهترين مدل شهرسازي بايد مجموعه ويژگيهاي فضايي مثل ارتفاعها، نيمرخها، حجمها و رنگها مورد توجه قرار گيرد.»
اين كارشناس حوزه معماري معتقد است: «تمركز ما بيشتر روي چگونگي و ويژگي فني و معماري است كه در موارد مختلف به كار برده ميشوند. به عنوان مثال در هر شكل بايد به ويژگيهاي ساختمانهاي كاهگلي نسبت به ساختمانهاي جديد توجه شود.»
وي همچنين به مقررات اجرايي يعني مجموعه اصلها، قواعد و حكمهايي كه نظم دهنده َانتخابهاي فردي سرمايهگذارها، بناكنندگان ساختمانها، كنترلها و قراردادها يعني مسايل مربوط به انسانها و مسايل مادي هستند، اشاره مي كند و مي گويد: «با در نظرگرفتن همه اين موارد مي توان به مدلي برتر براي نوسازي در بافت فرسوده دست پيدا كرد.»